سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 781908
  • بازدید امروز: 49
  • بازدید دیروز: 97
  • تعداد کل پست ها: 278
درباره
سیدمحمدحسن صالح[90]

منم مثل خیلی ها توی این عالم نفس می کشم . فقط دلم میخواد که زمین وزمان رو آلوده نکنم!

جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی



ابر برچسب ها
دین[46] ، شهرضا[35] ، سیاسی[27] ، انقلاب[20] ، خاطره[18] ، سفرنامه هند[15] ، امام حسین[12] ، حجاب[10] ، پست مدرنیسم[10] ، سفرنامه عمره[9] ، رسانه[7] ، قم[7] ، انتخابات[7] ، امام زمان[7] ، اخلاق[5] ، امام رضا[5] ، غدیر علی ممیز[5] ، شادی[4] ، اجتماعی[4] ، پیامبر اکرم[4] ، حضرت معصومه[4] ، حضرت زهرا[3] ، دعا[3] ، انتخابات[3] ، امام خامنه ای[3] ، صبر[3] ، علم[3] ، عبادت[2] ، ماهواره[2] ، مرگ[2] ، مقاله[2] ، نوروز[2] ، سینما[2] ، سفرنامه هندوستان[2] ، زن[2] ، امام حسن عسکری[2] ، ازدواج[2] ، امام جواد[2] ، دوستی[2] ، خانواده[2] ، فلسطین[2] ، کتاب شناسی[2] ، کودک[2] ، شهادت[2] ، حضرت زینب[1] ، حکمت الهی[1] ، حوزه[1] ، بدعت[1] ، ترافیک[1] ، تهاجم فرهنگی[1] ، جنگ نرم[1] ، چهارشنبه سوری[1] ، امام حسن[1] ، اسرائیل[1] ، احترام به والدین[1] ، اخلاق[1] ، اربعین[1] ، آزادی[1] ، امام خمینی[1] ، امام سجاد[1] ، امام صادق[1] ، امام عسکری[1] ، امام علی[1] ، سفر نامه عمره[1] ، سفرنامه بوشهر[1] ، رضاخان[1] ، سفرنامه کردستان[1] ، شب قدر[1] ، شهید بهشتی[1] ، شهید مطهری[1] ، شیطان[1] ، هندوئیسم[1] ، ولایت فقیه[1] ، وهابیت[1] ، کتاب جدید[1] ، مسیحیت[1] ، معرفی کتاب[1] ، مفاتیح الجنان[1] ، عوض حیدرپور[1] ، عید غدیر[1] ، کودک[1] ، ماه رمضان[1] ، ماه شعبان[1] ،

 

آنچه که از قیام سیدالشهداء علیه السلام از سوی رسانه های مکتوب، دیداری و شنیداری به جهان تشنه معنا مخابره شده است قیامی مظلومانه و به حق است که صرفا درقالب مفاهیم و اعتقادات شیعی قابل توجیه است.در این ترجمان قیام کننده دشت نینوا در سال 61 هجری قمری امام سوم شیعیان معرفی می شود. این در حالیست که وقتی در میان صحبت ها و سخنرانی های حضرت سیدالشهداء از شروع هجرت خود از مکه به سوی کربلا درنگی می کنیم حضرتش در معرفی خود فراتر از مفاهیم اختصاصی شیعه ، بر ابن الرسول بودن خود تاکید نموده است.نتیجه ناخواسته تفسیر کربلا در قالب صرفا شیعی و ایجاد منطقه ممنوعه معرفتی اینست که خیل عظیمی از مسلمانان غیر شیعه را به طور خودکار از آشنا شدن با معارف اهل بیت دچار تردید و دل زدگی می کنیم به گونه ای که این تصور ایجاد می شود که غیر شیعه حق عزاداری بر اباعبدالله را ندارد. در این میان حتی برای مخاطبین غیر شیعی که سالیان متمادی بر اعتقادی ناهمگون با ما رشد و نمو یافته است ارتباط به حق و تردید ناپذیر میان شهادت مظلومانه سید الشهدا و انحراف نا بخشودنی سقیفه ، افشاگری و رک گویی می شود به گونه ای که مخاطب میان عزاداری و اقرار به مظلومیت و ظلم ستیزی نوه پیامبر و بین انکار اعتقاد خود در مساله خلافت متاثر از عوامل مختلف مانند تعصب، ترس از تبعات و ... قید عزاداری و بلکه تفکر درباره شهادت سیدالشهداء و عوامل آن را می زند و حتی این لجاجت و متعاقب آن بی خبری خودخواسته به جائی می رسد که مسلمانی حاضر می شود در میان عزاداران سید الشهداء فی سبیل الله و به امید بهشتی شدن حمله انتحاری انجام دهد.این تفسیر بد ذوقانه از قیام امام حسین(ع) ، عزاداری برآن حضرت را که سالیان دراز از مستحکم ترین نقاط اشتراک عملی و مناسکی میان شیعه و اهل تسنن(به غیر از ناصبی ها و سلفی ها) بوده است را تبدیل به نقطه افتراق و جدائی و بلکه دشمنی می نماید. این کیمیاگری مغرضانه! یعنی گوهر وحدت را  تبدیل به تخم نفاق کردن سناریویی است که در دهه اخیر شدت گرفته است. گاه خود خواسته و به تطمیع دلارهای روباه استعمار و گاه ناخواسته و به تحریک رسانه های شیعی نام و مغرض صفت!

 اما غنای معرفتی نیم روز نینوا به همین جا ختم نمی شود.در تعمیمی گسترده تر باید گفت ابعاد و آثار قیام سیدالشهداء می تواند نقطه اشتراکی نه فقط برای مسلمانان بلکه برای آزادیخواهان جهان و طالبان وصول به مقام انسانیت باشد. به دیگر سخن تمام کسانی که در کره خاکی در راه مبارزه با ظلم و استکبار گام بر می دارند می توانند و بلکه ناگزیرند که حول محور یک حادثه تاریخی اما تاریخ ساز به نام حماسه کربلا جمع شده و تمام نقاط افتراق خود را به اشتراک تبدیل کنند.نتیجه این فرایند مهم و البته دقیق این می شود که عزاداری سید الشهداء از نگاه مثلا یک اندیشمند مسیحی و یا حتی بی دین ، رسمی صرفا شیعی و یا هنجاری اجتماعی و سنتی مذهبی برای کشورهایی خاص( مانند پاکستان و ایران و عراق) تفسیر نمی شود(آنچنانکه در برخی از دائره المعارف ها اتفاق افتاده است)، بلکه بعنوان یک نیاز برای کل جهان تفسیر می شود. باز تکرار می کنم: یک نیاز و نه صرفا یک سوژه تاریخی .شاید اگرسستی رسانه ای نبود ما امروز هزاران نوع اقرار از نوع اعتراف گاندی را در چنته داشتیم که بر اساس آن می توانستیم  رساتر و محکم تر ادعا کنیم که تفکر ناب شیعی ظرفیت و قدرت رهبری کل جهان در مبارزه با ظلم و بیداد را دارد. قیام سید الشهدا حتی از نگاه برون دینی می تواند هویت یک ملت را تشکیل دهد و زبان مشترک در دفاع از تمامیت ارضی به شمار آید.در این مورد بازخوانی تکه کلامی نغز و پر معنا از پیرجماران آدمی را به وجد می آورد که به روشنفکران غربزده و مخالف عزاداری نهیب می زند که اگر راست می گویید و وطن پرستید بدانید که حب وطن تنها به عزای حسین(ع) مصداق می یابد: «ملت ما قدر این مجالس را بدانند، مجالسى است که زنده نگه مى‏دارد ملتها را. در ایام عاشورا زیاد و زیادتر... اگر بُعد سیاسى اینها را اینها بفهمند، همان غربزده‏ها هم مجلس بپا مى‏کنند و عزادارى مى‏کنند، چنانچه ملت را بخواهند و کشور خودشان را بخواهند.» (صحیفه امام/ج‏16/ص347) درست در همان سالها رزمندگان ایرانی با تمسک به قهرمانان حماسه کربلا و با شعار(یا حسین) و (یا ابالفضل) سنگر های دفاع را یک به یک پر می کردند در حالیکه حتی خرده نامی هم از کوروش و داریوش و خشایار شاه نبود.

کوتاهه آنکه:

1-صرف نظر از خباثت حکومت های مرتجع منطقه و سعی و اهتمام آنها در شیعه هراسی و ایران ستیزی، چه مقدار از تفسیر انحصار گرایانه از عاشورا معلول کم کاری ما و رسانه های شیعی است؟ در این نگاه بخشی و ناقص به کربلا، حماسه سید الشهدا(ع) و اصحابش در برابر مخاطب نامتعارف و ناآشنا به شیعه، به عنوان امام سوم شیعیان و نه فرزند پیامبر عرضه می شود.هم چنین در برابر مخاطب جهانی به جای دست گذاشتن روی نقاط اشتراک نقاط مبهم و غیر قابل تفسیر برجسته می شود. بگذریم از دست های پلیدی که از این بالاتر رفته و عملی مشمئز کننده مانند قمه زنی را به عنوان مترادف تاسوعاو عاشورا به جهان مخابره می کنند.

2- از نیم روز کربلا چهارده قرن می گذرد. به دسته های عزا که می نگری گو اینکه اینان به تازگی داغ پدر را دیده اند.این جاودانه ماندن که با هیچ فرضیه مادی قابل هضم نیست ایا ارزش معرفی شدن به جهان و قلب های تشنه معنویت را ندارد.آیا از ظلم ستیزی امام حسین به اندازه مظلومانه کشته شدنش سخن گفته ایم؟ آیا برای جهان کربلا را حماسه تفسیر کرده ایم یا صرفا یک مقتل؟ آیا عاطفه کربلا را برای مخاطب منزجر از خشونت تبیین کرده ایم؟ آیا از عرفان کربلا برای بشر مسحور معنویت های کاذب تحفه ای فراهم کرده ایم؟ آیا توانسته ایم جهان را قانع کنیم که عزاداری و زنده نگه داشتن این قیام یک ضرورت و نیاز وافر است و نه صرفا یک شرق شناسی ناقص و بی مصرف!پس بیاییم سید الشهداء را برای فرزندانمان به عنوان مقتدای شهید روضه کنیم، برای هم کیشانمان به عنوان فرزند پیامبر و یک مسلمان واقعی روایت کنیم و برای همنوعانمان به عنوان یک انسان مبارز هدیه کنیم... 

 




برچسب ها : دین برچسب ها : امام حسین



 

زندگی به سیر طبیعی اش جاری است. اراده، علم،مدرک،سن،پول،پرستیژاجتماعی،اصالت خانوادگی،زوربازو،چربی بالای زبان!، هوچی گری و خیلی از چیزهای خوب و بد دیگر جاده صاف کن حرکت شما هستند. دراین میان ، وقتی به زعم خودت نود ونه درصد کار به فرجام رسیده و تنها نمی و ذره ای مانده تا فاتح قصه هایت شوی و به اِندِش برسی ،ناگهان دستی، قدرتی و یا فکری... درست مانند خروس بی محلی که خواب ناز شبانگاهی را حرام کند آنچه رشته بودید را در دم و بدون وفوت وقت پنبه می کند. به راحتی آب خوردن عنوانی را از دست می دهید، تنزل مقام پیدا می کنید، نردبان صعودتان چپ می کند! و روحتان سخت زخمی می شود. اضافه که هیچ، داشته ها هم کم کم ناپدید می شود.کَکَش هم نمی گزد! نمی دانی از کجا پیدا شد ولی با خود عهد می کنی اگر گیرش انداختی فرصت حرف زدن هم به او ندهی! و در دم خفه اش کنی.

بالا و پایین می کنی می بینی همه چیز حساب شده بود. وجدانت را قاضی می کنی حکم می کند که سوء تدبیری در کار نبود. ایمانت را قسم می دهی که بگوید سوء اختیار و بد عملی هم در کار نبود.ابتدای کار گردنی باریک تر از علی و حسن و حسین و که و که پیدا نمی کنی ولی زود پشیمان می شوی و می گوئی : این و آن که تقصیر نداشتند.دامنه تبرئه شدگان ساعت به ساعت زیاد می شود. از ناسوت هم سر می کند. ملائکه و عوالم وجود هم طی محاکمه ای بی گناه تشخیص داده می شوند. منت سرشان گذاشته و از توبیخمان راحت می شوند. سرنخ را که سفت می گیریم، لحظه به لحظه درشت تر می شود. دیگر دستمان طاقت ندارد و دست ها باید طناب را بگیرند تا آخرش را بیابند. محاکمه به جایی می رسد که هر آدمی زادی تمام کار و زندگی اش را ول می کند تا این سرنخ از کف نرود. متهم مشخص شد؟ راست می گوئی! گاهی خدا عمدا پایش را تمام قد می گذارد توی نقاشی شما.آنچنان حرفه ای مچاله اش می کند که هیچ بیمارستان و خریداری تاب پذیرشش را ندارد. آنچنان با خط سیاه به خانه رویایی شما حمله می کند که هیچ تایدی توانایی سفید کردن دوباره آن را ندارد.می خواهی سرش داد بزنی! نه... اصلا شکایتش را پیش خودش می بری! خدا خداست. یکی بوده و یکی هم هست.ولی گاهی در زندگی ها رخ نمائی می کند تا یادمان نرود: گر کند نازی فرو ریزند قالب ها. هر نازی، خریدار می خواهد.دعا خرید یک ناز بزرگ است به بزرگی خالقیت و ربوبیت.دعا می کنیم تا بگوئیم خدا یا نازت دریافت شد. خدایا، ضعیفم، فقیر نه بلکه عین فقر و نیازم، یا رب ! لطف مضاعفی کن ای بنده نواز... 

 

 







 

شاید دیر باشد، اما این ایام تلنگر و بهانه است تا یاد کنم از پدرم حضرت حجت الاسلام و المسلمین سید نعمت الله صالح با کوله باری از خاطرات دو دهه تحصیل در حوزه علمیه قم، ماه ها حضور رزمی ، تبلیغی در جبهه های جنگ، قریب به بیست سال حضور در دانشگاه و فی الحال هم بازگشت به خاستگاه اصلی اش یعنی حوزه علمیه و مدیریت مدینه العلم صاحب الزمان(عجل الله فرجه الشریف) شهرضا. چند عکس زیر تنها گوشه ای از عکس های پرشمار اوست که در مناطق مختلف جنگی ثبت شده است. قطعا پشت هر عکسی  انبوهی از خاطرات قرار دارد که گاه به مقتضای حال بازگو شده است و یا هنوز راز آلود مانده است. این حضور گاه به واسطه لشکر 14 امام حسین و تیپ قمر بنی هاشم و ... و همراه با همشهریان بوده است و گاه در قالب اعزام از سوی تیپ مستقل 83 امام جعفر صادق(ع) در قم.با ثابت نگه داشتن موس روی عکس ها از زمان و مکان آن آگاه می شوید.

اردیبهشت 1367، جزیره مجنون



 






صفحات :
|  <  1  2  |