سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 779562
  • بازدید امروز: 21
  • بازدید دیروز: 37
  • تعداد کل پست ها: 278
درباره
سیدمحمدحسن صالح[90]

منم مثل خیلی ها توی این عالم نفس می کشم . فقط دلم میخواد که زمین وزمان رو آلوده نکنم!

جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی



ابر برچسب ها
دین[46] ، شهرضا[35] ، سیاسی[27] ، انقلاب[20] ، خاطره[18] ، سفرنامه هند[15] ، امام حسین[12] ، حجاب[10] ، پست مدرنیسم[10] ، سفرنامه عمره[9] ، رسانه[7] ، قم[7] ، انتخابات[7] ، امام زمان[7] ، اخلاق[5] ، امام رضا[5] ، غدیر علی ممیز[5] ، شادی[4] ، اجتماعی[4] ، پیامبر اکرم[4] ، حضرت معصومه[4] ، حضرت زهرا[3] ، دعا[3] ، انتخابات[3] ، امام خامنه ای[3] ، صبر[3] ، علم[3] ، عبادت[2] ، ماهواره[2] ، مرگ[2] ، مقاله[2] ، نوروز[2] ، سینما[2] ، سفرنامه هندوستان[2] ، زن[2] ، امام حسن عسکری[2] ، ازدواج[2] ، امام جواد[2] ، دوستی[2] ، خانواده[2] ، فلسطین[2] ، کتاب شناسی[2] ، کودک[2] ، شهادت[2] ، حضرت زینب[1] ، حکمت الهی[1] ، حوزه[1] ، بدعت[1] ، ترافیک[1] ، تهاجم فرهنگی[1] ، جنگ نرم[1] ، چهارشنبه سوری[1] ، امام حسن[1] ، اسرائیل[1] ، احترام به والدین[1] ، اخلاق[1] ، اربعین[1] ، آزادی[1] ، امام خمینی[1] ، امام سجاد[1] ، امام صادق[1] ، امام عسکری[1] ، امام علی[1] ، سفر نامه عمره[1] ، سفرنامه بوشهر[1] ، رضاخان[1] ، سفرنامه کردستان[1] ، شب قدر[1] ، شهید بهشتی[1] ، شهید مطهری[1] ، شیطان[1] ، هندوئیسم[1] ، ولایت فقیه[1] ، وهابیت[1] ، کتاب جدید[1] ، مسیحیت[1] ، معرفی کتاب[1] ، مفاتیح الجنان[1] ، عوض حیدرپور[1] ، عید غدیر[1] ، کودک[1] ، ماه رمضان[1] ، ماه شعبان[1] ،

از مهم ترین احادیثی که دلالت بر مظلومیت اهل بیت می کند روایتی است که مرحوم کلینی(ره) آن را در کتاب شریف کافی درباره امامت امام جواد علیه السلام آورده است.از آنجا که امام جواد در سالهای آخر عمر امام رضا به دنیا آمدند وهم چنین در رنگ چهره به پدر کم شباهت بودند عموها وبرادران امام رضا دچار تردید شدند و صراحتا به امام رضا گفتند که ما امام سیه چرده نداشته ایم!در ادامه حدیث می خوانیم که این افراد برای رفع تردید خود سراغ قیافه شناسان رفتند .برای اینکه اوضاع کاملا عادی باشد به امام رضا (ع) کلاهی پشمی دادند تا بیلی بدست گرفته ودر وسط باغ بعنوان باغبان بایستد واز آن سو تمام برادران وعموهای حضرت به صف شدند.قیافه شناس آمد .از او خواستند تا با نگاهی به امام جواد پدر او را در این جمع مشخص کند.قیافه شناس نگاه کرد وبعد گفت : پدر او در این جمع نیست و اگر هم باشد همین کارگر باغ است چون پاهای این بچه شبیه اوست ...(اصول کافی،کتاب الحجت،باب نص بر امامت امام جواد،ح14)

این حدیث تکان دهنده حداقل از دو جهت قابل بحث وکنکاش است:

اول آنکه این جماعتی که این چنین غریبانه وبیگانه با امام شیعیان برخورد کردند نه از دشمنان خونی وبنام ایشان  بودند ونه از عوام الناس کم بهره از الفبای اهل بیت.با کمال تعجب باید گفت که اینان از بنی هاشم ونزدیک ترین اقوام نسبی به امام هشتم بودند .وقتی اینان اینچنین دچار تردید می شوند بقیه را چه انتظاری است!

دوم اینکه این حدیث به صورت دیگری در عصر ما وتوسط خود ما هم در حال اجراست! یک بیماری مزمن بنام تایید زورکی آموزه های وحیانی توسط فرضیات علمی.سال هاست که گریبانگیر ما شده است (دقت کنید یکی یقینی است ودیگری در حد فرضیه !)انگار وظیفه تبار شناسی وقیافه شناسی آن دوران،امروزه بر عهده آکادمی های غربی نهاده شده است !دور وبر ما کم نیستند کسانی که ولو از روی دلسوزی ودین خواهی سرباز پیاده نظام سناریوی تایید دین بوسیله علم تجربی شده اند و تمام همّ وغمشان اینست که آیه ای از قرآن را ولو بمدد تاویلات و توجیهات بسیار عجیب وغریب! با نظریه ای از یک دانشمند نه چندان مطرح غربی مشابهت سازی کنند تا بعد در بوق وکرناو کرده وبیداد کنندکه ایها الناس،قرآن ما از هزار وچهارصد سال پیش می خواسته روان شناسی هیلگارد وهیوم وفلسفه کانت ودکارت وجامعه شناسی دورکیم را به جهان پیشکش کند.قانون نانوشته این قماش متدینین آنست که قرآن وسنت تا مهر تایید مجامع آن ور آبی وبقول خودشان علمی!!! را نخورد در وحیانی بودنش شک وتردید ایجاد می شود .قرآن ناطق را در پارچه ای مخملین پیچیده وبر روی تاقچه بالای سرمان گذاشته ایم تا نظریات وکشفیات یک مشت سکولار نظر رحمت به آیات آن انداخته وبرایمان مهر رسمیت بزنند . (ما ینطق عن الهوی ) را فراموش کرده ایم و برای نور افشانی علم لدنّی هم جیره خوار علم لندنی شده ایم.علم لدنّی عین عقل وتعقل است وحال آنکه علم لندنی در پی چاق وچله کردن بعد حیوانیت انسانهاست.

انگار یادمان رفت بعضی مفسرین در قضیه تفسیر سبع سموات(آسمان هفتگانه) چه آبرو ریزی به راه انداختندوشتاب زده آن را به سیارات منظومه شمسی که تا آن زمان فقط هفت تایش کشف شده بود تطبیق کردند.اما خوشی شان دیری نپایید چراکه اخترشناسان خبر از سیاره هشتمی دادند! گفتند ما را باکی نیست.کلمه کرسیّ را نماد هشتمین ستاره می دانیم.وقتی تلسکوپ ها تیز تر شدند وخبر از اورانوس یعنی ستاره نهم دادند باز این جماعت کم نیاوردند وگفتند منظور از کلمه عرش در قرآن چیزی نیست جز همین سیاره اورانووووووس!!! دوسه سال قبل هم منجمان خبر دادند که سیاره اورانوس در حال نابود شدن است وتا چند سال دیگر از نقشه منظومه شمسی حذف می شود،حال باید پرسید آیا عرش خدا هم ......

واین قصه کم و بیش ادامه دارد....




برچسب ها : علم برچسب ها : امام جواد



هیچ وقت فکر کرده اید چرا به کاریکاتور می خندیم؟به خدا یه آدم توی کاریکاتور هم دست وپا دارد وهم چشم وگوش.ممکن است اعضای بدنش هم در تصویر خیلی سالم تر از ما باشد یعنی نه عصا به دست باشد ونه سمعک به گوش ونه عینک به چشم! یه کاریکاتور نقص عضو ندارد تا بخاطر معلولیتش به او خیره شویم.تمام دار وندار کاریکاتور بعنوان یکی از ابزار طنز عدم توازن وتعادل است.یعنی سر دارد ولی دوبرابر کل هیکلش است،گاهی یک دست نصف دست دیگر است و گاه کل صورتش توی چشم هایش جا می شود!

کاریکاتور نماد افراط وتفریط است،تجلی نگاه فرادستی وفرو دستی به کل زندگی و نوعی تبعیض در توجه به بخش های مختلف آنست.صحنه ای که بعضی دینداری ها در طول تاریخ به نمایش گذاشته اند کاریکاتوریست مضحک ومتحرک از بخشی نگری  وعدم توجه به جوانب مختلف.حکایت همان منفعت طلبانی است که کلو واشربوا را سفت ومحکم چسبیدند وبه لا تسرفوا ی بعدش کاری نداشتند.

نگاه بخشی به دین در طول تاریخ باعث شد مهم ترین دشمنان امامان را مسجدی ها تشکیل دهند. یعنی هم اهل منبر ومحراب بودند وهم به سیاست علوی بی مهری می کردند.همین مشی کاریکاتوری بود که باعث شد که در تاریخ مسلمین قسمت فردی دین شدیدا متورم شود واجتماعیات ومعارف مربوط به اجتماع واقتصاد وسیاست های کلان مربوط به اداره جهان بکر ودست نخورده باقی بماند. ما در جغرافیای کشورهای اسلامی کم نداریم کشورهایی که زیباترین مساجد را در خود بنا کرده اند ولی وابسته ترین کشور ها هم هستند.در خود جامعه ما هم این مشکل کم وبیش وجود دارد.مثل قضیه همان تاجر بازاری متدین در زمان قاجار می شود که پسرش به فسق وفجور کشیده شد ،اهل گناه شد و انواع واقسام معصیت ها را انجام داد ولی پدر نهی از منکر نکرد تا اینکه یک روز دید نور چشمی اش دارد توت فرنگی می خورد.داد وبیداد کرد که هر گناه ومنکر ومعصیتی کردی چیزی نگفتم ولی این یکی را نمی توانم کوتاه بیایم که محصول فرنگ را می خوری! 

یادمان نرود که خیلی از جوانانی که بجای رغبت به  دیانت ، نوکر فرهنگ این ور وآن ور شده اند نه فقط به خاطر خباثت دشمنان بلکه گاه در اثر مشاهده این کاریکاتور ها به این وضع دچار شده اند. چه انتظاری داریم از آنها وقتی که دیدند که مجلس عروسی و شادی مان هیچ تفاوتی با مجلس عزایمان ندارد،وقتی که زهد را برایشان به اشتباه نداشتن ( و نه نخواستن) تفسیر کردیم و وقتی که دیدند که غالب متدینین از نظم و خوش قولی بی بهره اند،شلختگی و واکس نزدن به کفش واتو نکردن لباس را برای خود فضیلت می دانند، وقتی که دیدندکه پدرشان با دوستان  مسجدی اش بیشتر از فرزندانش خوش وبش می کند و هزار اتفاق دیگر!

خوب نگاه کنیم....آیا ما هم کاریکاتوریم؟؟؟؟؟




برچسب ها : دین



هنوز هم آهنگ دلنشین معلم کلاس اول دبستان در گوشم است که با صبر وحوصله از ما می خواست که بلند وشمرده تکرار کنیم :بابا آب داد.بابا نان داد.شیطنت های ما گاه گل می کرد ودر جواب می گفتیم بابا نان آورد اما دیر آورد.بابا نان ساندویچی آورد ولی هرچه فکر می کنم یادم نمی آید حرف از مامان و آب ونان دادن او به میان آمده باشد!

فرهنگ بابا آب داد وبابا نان داد را بشر سالها به مقتضای سرشت طبیعی اش تجربه کرده است.آب ونان دادن کنایه ای ساده است از عرق جبینی که خارج از خانه ریخته می شود تا سفره خانه بی آب وغذا نماندوبه اضافه برای ما شیعیان یاد آور شادی فاطمه زهراست هنگام تقسیم کار توسط حضرت علی علیه السلام که زحمت داخل خانه را به فاطمه سپرد ورنج خارج از خانه را خود بر عهده گرفت.تقسیم کاری که ملائکه را نیز خشنود نمود. اما امان از زمانی که به نیت های ناجوانمردانه فرهنگ بابا آب ونان داد به سیطره ظالمانه مردان بر زنان تفسیر شد وشاهدی معرفی شد بر زورگویی جنس مذکر نسبت به جنس مونث! ابتدا سکسکه های انقلاب صنعتی وتفکر سود آوری بیشتر با چاشنی شعار تجدد وبه روز شدن،زنان را از کانون گرم خانواده به کنار دستگاه های غول پیکر صنعتی کشاند.برای اولین بار زنان لباسهای کار متحد الشکل پوشیدند وتفسیر جدیدی از لالایی کودکانشان را تجربه کردند.تفسیر جدیدی که مهدکودک ها را براحتی توجیه می کرد یعنی مکانی باطراوت وشاداب که وظیفه نگهداری از فرزندان کارگران را دارد بهمراه مربیانی که در طی چند ساعت باید برای صدها نفر مادر باشند! اما بعدها نقشه ها ظریف تر شد ونسخه ها گران تر!استعمار فرا نو این بار نه فقط برای سود آوری بلکه برای هدف های کلان تری ادبیات (مامان آب داد)و(مامان نان داد) را سربرگ فعالیت های خود نمود.

من یک سوال ساده دارم.برای هدف قرار دادن جامعه ای آیا به سراغ افراد می روید ویا نهاد های اجتماعی آن ملت.قاعدتا راه دوم به صرفه تر وساده تر است.آیا درفرهنگ ما که ریشه در مکتب ما دارد اجتماعی بالاتر از نهاد خانواده تعریف شده است؟زن را اگر نگوییم بالاترین نقش را در پازل زندگی ندارد بی انصافی است اگر بگوییم نقش مهمی در سعادت وشقاوت خانواده ندارد چه اینکه مادران با یک دست گهواره را تکان می دهند وبا دست دگر تاریخ را .تاریخ سازی و تربیت فرزندانی که فراتر از تقدیر اهل تغییروتحولند بزرگترین شناسه مادریت بکر ودست نخورده است.امروزه تاریخ سازی مادران نشانه گرفته شده است.هر روز دامنه تاثیر گزاری خانواده کمتر می شود تا فرزند بمثابه بدنی شود که گلوبول سفید ندارد ودر برابر هر فرهنگ بیگانه ای سر خم کند و مقهور عشوه وناز آن شود.نقش مادرانه در حال قربانی شدن است و در مرحله بعد این نقش را گاه به مدرسه ویا محیط اجتماعی می سپارند که در حال حلق آویز کردن نماد های عفت وحیا مداری است وگاه آن را ارزانی رسانه هایی می کنند که میخ وتخته اش را خودشان فراهم کرده اند.فرهنگ مامان آب داد توانست بیش از شصت درصد صندلی های دانشگاه های ما را پر کند آنهم در رشته هایی مانند مهندسی برق وهوافضا!! توانست تاسف خوردن دیگران بر خانه دار بودن زنان تاریخ ساز را توجیه کند.توانست آنتن سیما را از زنانی پرکند که بازیگری و یا ورزش را بر فرزند داری وفرزند پروری ترجیح داده اند.توانست پشت ویترین مغازه ها تلف شدن و خرج کردن از جذابیت جنسی برای سودآوری فروشندگان را جزء آمال وآرزوهای دختران معصوم قرار دهد ...واین قصه هنوز هم ادامه دارد.




برچسب ها : زن برچسب ها : پست مدرنیسم



مطهری زمان در این چند روزه باز به میدان دفاع از مبانی انقلاب آمد و با دید تیز بین فلسفی اش بما نمایاند که امام زمان پسند ها هم خوب وبد دارند.اگر تا قبل از این فقط شنیده بودیم که برخی ها می خواهند ولایت مطلقه فقیه را مطلّقه کرده و سخن از ولایت مقیده فقیه می رانند درعنفوان ایام گوشم به نظریه ای جدید هم مفتخر شد وآن عبور از ولایت فقیه ونیابت امام  زمان آن هم به اسم امام  زمان است(واقعا واعجبا)

اگر ما مدام از کیفیت پل صراط در گوش وفکر مان پرسش می کنیم که چطور باریک تر از مو وتیز تر از شمشیر است ،تبعیت عملی از ولایت فقیه در این دنیا هم یک پل صراط دیدنی است .یعنی اگر زاویه راه منحرف شد شما در آتش عقوبتی چه زاویه کج رویت یک درجه باشد وچه صد درجه.فرقی نمی کند که این نافرمانی قدمتی سی ساله داشته باشد ویا تنها به اندازه یک دولت خشک وخالی باشد!

اگر شیعیان هر سال در عید غدیر الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی را زینت مجالس می کنیم یادمان باشد که اکمال نعمتی به نام انقلاب اسلامی فقط وفقط به یمن ولایت فقاهت جعفری است بر تمام پستی وبلندی های حکومت وگرنه وقتی اسم صد وچند ده کشور حاضر در سازمان ملل را دید میزنیم می بینیم  بغیر از ایران هم چند تا جمهوری اسلامی داریم! نمونه اش بغل گوشمان جمهوری اسلامی پاکستان وافغانستان!!! از این جمهوری اسلامی های گتره ای در طول تاریخ کم نداشته ایم که البته نطفه اش برمی گردد به سقیفه بنی ساعده .اگر حسبنا کتاب الله  گفتن عمر بن خطاب را بعضی باور ندارند وحتی سعی در توجیه  مسلک خود کشییشی (خود مجتهدی!)مارتین لوتر دارند اما با فتنه زمان ما چه می کنند که ندای اسلام بدون روحانیت را سر می دهد.همان ها که می گویند امام زمان کشور را اداره می کند (وحتی آقا شخصا پشت سر طرح هدفمندی یارانه ها هستند!) یعنی اینکه امام زمان  هستند ودیگر نیازی به نائب وسرباز ودیده بان ومرزبان عقیدتی واز این پست ومناصب نداریم .شما بروید در حوزه های علمیه غاز بچرانید ما خودمان تهران را برای حضور حضرتش غبار روبی میکنیم!علوم غریبه که هست دیگر چه نیازی به موجودی بنام آخوووووند است؟!!!

به هوش باشیم که امیرالمومنین فرمود :من نام عن نصره ولیه ،انتبه بوطئه عدوه(غرر الحکم ص422)هر کس که از نصرت ویاری ولی خدا کوتاهی کند ،در زیر پای دشمنش به هوش می آید.

یک نقطه فرق بیش نیست بین رحیم ورجیم    از نقطه ای بترس که شیطانی کند.

آقای دکتر  وآقای خاص!

آنچه در قانون اساسی این مملکت آمده ولایت فقیه است نه ولایت بر فقیه!




برچسب ها : ولایت فقیه



دیروز  در راه بازگشت به شهرضا شرفیاب شدیم به آبشار وزین وجمیل نیاسر.فریادی از زیبایی خلقت در کنار کویر کاشان با مردمان بومی مهمان نواز وخوش خو.اردیبهشت است وماه نیاسر رفتن.با اینکه وسط هفته بود تا چشم کار می کرد آردوی دانش آموزی بود که آمده بودند مخصوصا از جماعت نسوان!از مقاطع مختلف واستانهای مختلف والبته تیپ های مختلف ارضی وسماوی!

من خیلی گریزی به رفتار چند خانواده ای که آنجا بودند نمی زنم وعمدا گیر می دهم به همین چند صد دختر دانش آموزی که آنجا بودند و در کنار آیت الله(منظورم آبشار است نه خودم...)مشغول ذکر الله بودند! به یکی از همراهان عرض کردم خدا به داد نسل بعد برسد که اینها مادرشان هستند.اینان کسانی نیستند که از آن ور دنیا آمده باشند ،اسم ها هم غالبا در فاز فاطمه وزهرا و...بود،همراه با مربیانی بعضا چادری و دلسوز،اما تیپ وقیافه ورفتار ....

کشور ما وضعیت عجیبی پیدا کرده است.همه جا سطل زباله گذاشته اند وهمه کس ودر همه جا به سیگاری ها نهیب می زنند که محیط را آلوده نکنید.هزار ماشاالله سازمان محیط زیست هم که داریم.هرسال چند صد هزار بچه دبستانی را روانه خیابان می کنند تا بگویند ایها الناس یه وقت هوا رو آلوده نکنیدتا ما نازدانه ها مشکل تنفس پیدا نکنیم.پس محیط زیست فرهنگی چه؟خردسالی که بامدادش با تصاویر هرزه ناک ماهواره به شامگاه برسد را چه انتظاری است که با مفهوم حیا ارتباط محکمی برقرار کند.دانشجویی که در کلاس از اول تا آخر بر ضد لباس پیغمبر می شنود را چه به منبرومحراب همان پیغمبر!

خدایا چشمه فساد در کجاست؟آیا مقصر خانواده است؟آموزش وپرورش ،فلان وزیر مربوطه مردوده،من آخوند ویا.....

شک نکنیم که بعضی خانواده ها با فرهنگ کاریکاتوری شان به فرآیند مچاله شدن  تفریح های بکر شرقی کمک شایانی نموده اند.رسانه ملی هم بیشتر برنامه سرگرمی (دقت کنید سرگرمی) می سازد تا فرهنگی.نهاد های دولتی هم اسفندیار وار !!! همه مشائیشده اند(با عرض معذرت از ابو علی سینا!) که از ثمراتش اینست که مهناز افشار ولیلا اوتادی را بفرستند عمره مفرده(بخدا همین دو سه روز پیش سایتها نوشتند).

شاید برخی می گویند به تفریح نرویم .کنار دریا وآبشار وبستان نرویم وهزار باید دیگر...اما باید رفت تا آلودگی کمتر شود.

شاید آخر الزمان شده باشد اما قطعا آخر کار و وظیفه ما نیست.




برچسب ها : حجاب


صفحات :
|  1  2  >  |